حرف هایی برای گفتن هست

msadeghi.blog.ir
بایگانی

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

جمله ادیبان عرصه علم و حکمت،در جمعی بنشسته،صحبت ها می کردند که درب منزل بکوبیدند. عالمی از عالمان برخاست و در بگشود. نذر آورده بودند. بگرفت و جمله یاران را تعارف همی بکرد. هیچ کس برنداشت و دست همی نزد. فرمود: اندر زمانه،رسم نیکوی نذر به دست نااهلان افتادن،نشاید خوردن از چنین نذری تا ندانیم ز کجا آمده است.نشاید خوردن از نذر کسی که به مردم بدهکار است. جمله عالمان درگاه خداوند بودند و طریقت ایشان آشکار.
عرصه از مرد خدا خالی مباد...

چون "واقعه" بدید، از سر "خرد" "رای دیروزش" متغیر گشت.

دل مشغول شد به کلام جدید، لکن مرد خدا دل قوی دارد و نهراسد. به والله، همراه خردمند نعمت است.

دوستی چون زر،بلا چون آتش است/زر خالص، در دل آتش خوش است