من یادم هست اسفندماه ۸۷ را و آن جوان های پرشور را و آن خستگی های شبانه را. من همه آن آدم ها و همه آن حس و حال را به یاد دارم. بخش مهمی از بهترین و مهمترین خاطرات من آن زمان اتفاق افتاده و این چیزی است که من هر سال به یادش می افتم. امسال هم اسفندماه سنگینی در پیش دارم. سخت است و خسته ام می کند و بی خوابی اش آزارم می دهد لکن نه به اندازه اسفندماه ۸۷. آن زمان سخت تر بود و ما آن سختی ها را گذراندیم و آن کشتی ای که سکانش در دستانم بود به سلامت از آن اسفند پرتلاطم گذر کرد و امروز هر آن که مسافر آن کشتی بود به نیکی یاد می کند از آن دوران و این دیگری نیز همان گونه و بلکه بهتر از آن خواهد بود ان شالله.