سده جشن ملی ایرانی که به صورت نمادین جدال تاریکی و روشنی است، صد روز پس از پایان تابستان و شروع فصل سرما برگزار می شده است. این جشن به صورت نمادین مقدمه ای برای آمدن بهار به شمار می آمده است.به همین سبب هم آن را "طلایه ی نوروز و نوبهار" نامیده اند. سال گذشته(۸۷) به مناسبت این جشن، توی دانشگاه ویژه نامه ای پخش کردیم. متن آن را امسال می گذارم توی وبلاگم....
آتش جشن سده آتش مهر وطن است کاندر این ملک نخواهد که شب تار بود
در چنین جشن طرب، آری خورشید دگر گر بتابد ز دل خاک، سزاوار بود
خرم است این سده و شادروان باد که گفت شب جشن سده را حرمت بسیار بود
طلایهی نوروز و نوبهار
جشن سَده معروفترینِ جشنهای آتش است که در ایران کهن با افروختن هیزمیدر شامگاه دهم بهمن ماه (آبان روز از ماه بهمن) آغاز میشده است. جشنی ملی و همگانی که به ادیان باستانی مرتبط نبوده است و پیشینه ای طولانی و دور و دراز دارد. جشنی که به تدریج در میان آیینهای ایرانی به سمت فراموشی رفت و امروزه کمتر اثری از آن دیده میشود. این روزها تنها میتوان به طور عمده در برخی روستاهای خراسان، سیستان و کرمان، و به صورت پراکنده و اندک در دیگر نقاط ایران برگزاری این جشن را مشاهده کرد.
جشن سَده-جشن آتش
آتش، نور و روشنایی همواره در میان آریاییان و به ویژه ایرانیان احترام و مقام ویژهای داشته و نماد زندگی، رشد و بالندگی به شمار میآمده است. در اوستا نیز گوهر زندگی شمرده میشود و تجلیگاه خداوند. چون آتشی افروخته شود، تاریکی و اهریمن میگریزند.
«قبلهی ایرانیان کهن و آریاییان از دورترین روزها، به سوی نور و روشنایی قرار داشت و هرگاه میخواستند مراسم دینی انجام دهندیا نماز بگزارندیا خداوند را عبادت کنند، داخل معابد به سوی آتش فروزان میایستادند».2و3
اهمیت فراوان و تقدس آتش سبب شد در میان آریاییان- به مانند دیگر مردم جهان که جشنهای آتش دارند- جشنهایی در بزرگداشت و گرامیداشت آن برگزار شود. این اندیشه که افروختن آتش در هرجا و هر مراسمی، سبب فرار کردن و گریختن شیطان و اهریمن میشود پایه و اساس همهی این جشنها قرار گرفت. از مهمترین جشنهای آتش در ایران باستان میتوان از آذرگان، شهریورگان، اردیبهشتگان، جشن سَده و جشن سوری(چهارشنبه سوری) نام برد که در این میان جشن سَده از همه مشهورتر و مهمتر بوده است.
«سَده» به چه معناست؟
«سَده» واژهای فارسی است. در پهلوی به شکلی از «ست»، «ستگ»، «سذک»یا «سذ» بوده است. در عربی «سذق»یا «سدق» خوانده میشود. در فارسی باستان «ست» نیز به معنای عدد سد است که به صورت «صد» تعریب شده است.
بنیاد جشن سَده
برخی نام جشن سَده را برگرفته از عدد «سد» میدانند: چون سد روز از زمستان بزرگ سپری میشد، ایرانیان جشن سَده را برپا میکردند و سپری شدن اوج سرما و سکون و رو به زوال رفتن نیروی اهریمنی را جشن میگرفتند. همگان در دشت و صحرا جمع میشدند و با فرارسیدن تاریکی شب آتشی میافروختند و شادی و پایکوبی میکردند و سرودهای ویژهی این روز را میخواندند که در گرامیداشت آتش سروده میشد و معتقد بودند فروغ ایزدی، بازماندهی سرما را از میان میبرد.
ابوریحان ارتباط عدد «سد» و جشن «سَده» را گونهای دیگر میداند: «... و اما سبب نامش چنان است که از او (جشن سَده) تا نوروز پنجاه روز است و پنجاه شب...» یعنی بیست روز از بهمن و سی روز از اسفند که در مجموع پنجاه روز میشود و پنجاه روز و پنجاه شب را به عدد «سد» ارتباط میدهد.
اما مشهورترین علت بنیاد نهادن جشن سَده، به اسطورهی کشف آتش توسط هوشنگ، پادشاه پیشدادی باز میگردد. در شاهنامه پیرامون این داستان آمده است که هوشنگ با عدهای از همراهان از کنار کوهی میگذشت، که ماری سیاه نمودار میشود. او سنگ بزرگی برمیدارد و به سمت آن پرتاب میکند. سنگ به کوه برمیخورد و آتش از آن پیدا میشود. مار میگریزد و از آن پس به پاس پیدایی آتش، هرساله این روز را جشن میگرفته اند:
یکی روز شاه جهان سوی کوه پدید آمد از دور چیزی دراز دو چشم از بر سر چو دو چشم خون نگه کرد هوشنگ با هوش و هنگ به زور کیانی رهانید دست برآمد به سنگ گران سنگ خرد فروغی پدید آمد از هردو سنگ نشد مار کشته ولیکن ز راز جهاندار پیش جهان آفرین که او را فروغی چنین هدیه داد بگفتا فروغی است این ایزدی شب آمد برافروخت آتش چو کوه یکی جشن کرد آن شب و باده خورد ز هوشنگ ماند این سَده یادگار کز آباد کردن جهان شاد کرد |
گذر کرد با چندکس هم گروه سیه رنگ و تیره تن و تیزتاز ز دود و دهانش جهان تیره گون گرفتش یکی سنگ و شد تیزچنگ جهان سوز مار از جهانجوی جست همان و همین سنگ بشکست گرد دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ از این طبع سنگ آتش آمد فراز نیایش همیکرد و خواند آفرین همین آتش آنگاه قبله نهاد پرستید باید اگر بخردی همان شاه در گرد او با گروه سَده نام آن جشن فرخنده کرد بسی باد چون او دگر شهریار جهانی به نیکی از او یاد کرد |
در این داستان اسطورهای دو عامل اصلی و اساسی متضاد اندیشهی ایرانی به تصویر کشیده شده است. مار سیاه که نمودار اهریمن، مرگ، نابودی و نیستی است و آتش و روشنایی که مظهر فروغ ایزدی است و با پدید آمدن آتش مار سیاه میگریزد. اشارهی فردوسی به این نکته که مار بر اثر پرتاب سنگ کشته نمیشود و میگریزد، بسیار پرمعنی است. چون اهریمن با همهی روایات داستانی و اساطیری و قالب فکری ایرانیان، هنگام تباهی و نابودی مطلقش در پایان جهان است.
پس شاهنامه علت برگزاری جشن سَده را کشف آتش توسط هوشنگ شاه پیشدادی میداند. در برهان قاطع نیز داستان شاهنامه به عنوان یکی از دلایل برگزاری جشن سَده آمده است. با این تفاوت که خلف تبریزی تعداد همراهان هوشنگ را «سد» تن میشمارد. در جای دیگر نیز داستان کیومرث را برای نامگذاری جشن سَده میآورد: « کیومرث5 را سد فرزند از اناث و ذکور بود، چون به حد رشد و تمیز رسیدند، در شب این روز جشن ساخت و همه را کدخدا کرد و فرمود که آتش بسیار افروختند. بدان سبب آن را سَده میگویند.»
تعدّد داستانها پیرامون بنیاد جشن سَده به همین جا پایان نمیپذیرد. در «التفهیم» بیرونی و « مختصر البلدان» ابن فقیه همدانی داستان فریدون و آژی دهاک نقل می شود. « ... و اما سبب افروختن آتش در این جشن چنان است که ارمائیل وزیر ضحاک مردی نیکوسیرت و پاک سرشت بود. مأموریت داشت هر روز دو مرد را گرفتار کرده و به دژخیم سپارد تا از مغز سرشان برای بیوراسب و مارهای شانهاش غذا و معجونی بسازد. ارمائیل برای جلوگیری از کشتن مردمان، هرروز یکی از دوتن را رها کرده و میگفت تا پنهان شوند و به کوه دماوند برایشان مأمن و پناهگاهی ساخته بود که کسی خبر نداشت. چون فریدون به بیوراسب ماردوش پیروز شد، این مردمیکه به وسیلهی ارمائیل آزاد شده بودن بهیک صد تن میرسیدند».
«آفریدون... همان روز که ضحاک بگرفت جشن سَده برنهاد و مردمان که از جور و ستم ضحاک رسته بودند، پسندیدند و از جهت فال نیک آن روز را جشن کردندی و هرسال تا به امروز آیین آن پادشاهان نیک عهد را در ایران و دور آن به جای میآورند»6و7.
در برخی کتب و متون قدیمی، میتوان علل دیگری برای برگزاری جشن سَده یافت. در این نوشته نیز رشتهای از مهمترین انگیزهها جهت بنیاد نهادن این جشن آورده شد. با این وجود علت اصلی پیدایش جشن سَده را «باید مژده و بشارتی دانست جهت پایانیافتن زمستان؛ که توجه به احترام و تقدس آتش با مراسمیکنایه آمیز، شادی و پایکوبی برگزار میشده است. اما مطابق معمول، ایرانیان این جشن را نیز چون سایر جشن ها و رویدادها و حوادث، به مردمان بزرگ تاریخی و داستانی خود نسبت دادهاند و علتهایی نیز در این باره ذکر کرده و باقی گذاشته اند.»8
برلشکر زمستان نوروز نامدار کردست رأی تاختن و قصد کارزار
و نیک بیامدت به پنجاه روز پیش جشن سده طلایه ی نوروز و نوبهار
منابع:
۱. محمد دبیرسیاقی
۲. گاهشماری و جشن های ایران باستان- نوشته و پژوهش هاشم رضی-انتشارات بهجت-بهار ۱۳۷۱- صفحه۵۵۱
۳. و از این جهت شائبهی آتش پرستی برای ایرانیان پیدا شد.
۴. همان کتاب –صفحه ۵۶۰
۵.کیومرث در اساطیر ایرانی نخستین آدم محسوب میشود.
۶. نوروزنامه
۷. منظور از جشن، همان سَده است.
۸. همان کتاب- صفحه ۵۶۴-۵۶۵