حرف هایی برای گفتن هست

msadeghi.blog.ir
بایگانی

شیخ ما که رحمت خداوند بر او باد با تنی چند از دوستان خویش، عزم گردش کرد و دوستان در جوار شیخ ما سخن ها گفتند از باب های گوناگون. چون سخن به قدرت کشور رسید بین مریدان اختلاف افتاد، اختلافی حل ناشدنی. چاره را در شیخ جستندی و شیخ را گفتند: یا شیخ، ما دسته مردمانی هستیم که معتقدیم هیچ کس را یارای نبرد با ملک ما نیست و این دسته مردان سخن هزل می گویند و توانایی های کشور را انکار می کنند. تو سخنی گو به ایشان بلکه به راه راست رهنمون گردند.
شیخ دستی به محاسن خویش کشیدندی و از دسته دوم پرسیدندی: آیا به خدمت سربازی اجباری رفته اید؟ جمله مریدان گفتند:آری یا شیخ. شیخ رو به دسته اول کردندی و پرسیدندی: آیا شما هم به خدمت اجباری رفته اید؟ جمله مریدان گفتند خیر یا شیخ. ما مردان معاف بوده ایم به انحاء گوناگون  و این بانوان هم فرصت گذراندن این عمل را نداشته اند.

شیخ ما سکوت کردندی و مریدان را به برادری نصیحت فرمودندی...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی