حرف هایی برای گفتن هست

msadeghi.blog.ir
بایگانی

۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

حدود 6 سال از آشنایی من با بودجه بندی می گذرد. 6 سال پیش بود که برای اولین بار طرحی را از پیش تعریف کردیم و برای آن بودجه نوشتیم و مسیری که باید می رفتیم را از قبل مشخص کردیم و از قبل تصور ذهنی مان را از اتفاقاتی که انتظار داشتیم بیفتد روی کاغذ مکتوب کردیم. حدود یک سال این برنامه ریزی ها برای طرح های مختلف ما در کانون های فرهنگی دانشگاه ادامه داشت و الان حدود 5 سال از آن روزها می گذرد و ایده هایی که من از کانون ها با خودم آوردم بسیار تغییر و تعدیل و تکمیل شده است.

این روزها به ارتباط "برنامه ریزی و خانواده" فکر می کنم. چرا در خانواده های ما برنامه ریزی و استراتژی های بلند مدت تعریف نمی شود؟

به جای پاسخ به این سوال فضای ذهنی مورد نظرم را ترسیم می کنم.

خانواده تشکیل جلسه می دهد. و در یک فضای گفتگو با تعریفی که هر عضوی از خانواده از اهداف و علاقه مندی های زندگی اش ارائه می دهد، یک چارچوب اولیه ای برای ادامه مسیر تعریف می شود. این چارچوب باید تکمیل شود و تکامل آن فقط از طریق گفت و گوی متقابل تمامی اعضا اتفاق می افتد. تعیین اهداف با زمان بندی مشخص و تعیین منابع بالفعل و بالقوه ستون های اصلی چنین چارچوب جامعی هستند. و در نهایت ترسیم یک استراتژی بلند مدت چند ساله.

توجه کنیم قرار نیست فضای خانواده را بسیار رسمی و خشک کنیم و دیسیپلینی فراتر از روابط گرم خانوادگی بر این فضا حاکم کنیم. فقط قرار است یک استراتژی بلند مدت تعریف کنیم که خانواده بداند قرار است در چه زمانی به چه نقطه ای برسد. یک سند چشم انداز واقعی. بر اساس واقعیت های موجود.

می توان خانواده را یک جمع 2نفره زن و شوهری در نظر گرفت، می توان خانواده ای با فرزندان را تصور کرد و حتی می توان فرزندان ازدواج کرده و خانواده های جزئی تر را نیز شامل این صحبت دانست.

سپس جلسات سالیانه و ماهیانه و هفتگی خانواده و ریز بنیان ها. مدیریت مالی هم به طور حتم در این چارچوب مشخص می گنجد. یعنی باید گنجانده شود. حتی تعریف یک صندوق مالی با حساب و کتاب مشخص برای کمک به اعضا در زمان های لازم.

این گونه حس می کنم که تعریف استراتژی، چارچوب، سند چشم انداز و برقراری فضای گفتگوی ماهیانه و سالیانه بنیان خانواده را تقویت و به زیبایی های زندگی اضافه می کند. خانواده توانایی بیشتری برای حل مشکلات، برای پیشرفت، برای لذت بردن از زیبایی پیدا می کند. به علاوه دخیل بودن فرزندان از سنین پایین تا سنین جوانی، می تواند مدیران موفقی را در دامان خانواده پرورش دهد.

صحبت های زیادی درباره چنین ایده ای دارم. اما پیش از هرچیز مطالعه بیشتری باید انجام شود. من در چند جا خرده گفتگوهایی بین اعضای یک خانواده دیده ام اما نه به این صورتی که توصیف شد. از سر شوق چنین ایده ای را در فضای وبلاگم ثبت می کنم.

 

 

 

دولتی که به آن برای "تعامل با دنیا" و "توقف روند تخریب اقتصاد نحیف کشور" و " توقف بسته تر شدن فضای سیاسی اجتماعی کشور" رای داده بودیم امروز یک اشتباه بزرگ کرد. سبد کالایی خانواده!!

کافی است سری به خبرگزاری ها زد و انتقادات بی شماری که به نحوه تخصیص این سبد وارد است را مشاهده  کرد و درباره اش خواند. دقیقا مشخص نیست تیم اقتصادی دولت بر چه اساسی چنین تصمیمی گرفته است؟ چرا معیار را فیش حقوقی زیر 500 تومان قرار داده اند؟

آیا مطرح نکردن طرح سبد کالایی، بهتر از اجرای این گونه این طرح نبود؟ 
آیا مشخص کردن یارانه بگیران در سال آینده، با همین معیار و ملاک و با همین دقت قرار است انجام شود؟
در زمانی که دولت نیاز به حمایت مردم برای مقابله با افراطیون داخلی و خارجی است چنین اجرایی که کاملا مشخص است نقدهای بسیاری به آن وارد است چه منطقی دارد؟ چرا دولت با این کار به تضعیف خود دست زده است؟
میلیون ها کارگر و خانه به دوش و مستاجر و بیمه نشده که باید دولت روی آن ها تمرکز می کرد به طور کامل از این دایره بیرون اند. باز هم این حس بد را دارم که آن سرمایه دارانی که باید مالیات های سنگین بدهند و نمی دهند همان ها شامل سبد کالایی خانوار شده اند.
به سبب علاقه به آقای روحانی و دولتی که به آن رای داده ام می گویم: آقایان اشتباه بزرگی کردید. سریع تر اصلاح کنید امور را.