حرف هایی برای گفتن هست

msadeghi.blog.ir
بایگانی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فوتبال» ثبت شده است

درس حساب و جبر بود و شیخ بر مریدان ظاهر گشتی و قدمی زدی و جمله مریدان کسی سخنی نگفت تا شیخ سخن بگفت. مسأله مسألتا!!

گر تیمی را 20 هزار هزار هزار تومان1 هزینه باشد در یک فصل و آن تیم 30 بازی کند در لیگ برتر!!! و هر بازی را 30 بازیکن و مربی و دم و دستگاه باشد!! چگونه باشد سهم هر فرد؟

مریدان به کتابت مشغول گشتندی و هر یک مدام قلم در جوهر بزد و جوهر بنوشت بر کاغذ، لکن کسی را باور نبود انگار و مدام انگار غلطی در حساب آمده است.

شیخ فرمود: پاسخ درست است و لکن باورش سخت. هر یک از ایشان 22 هزار هزار2 عایدش باشد و این گونه ملت تباه خواهد گشت. 

فرمود: بنگر که چگونه ورزشکاران دیگر ایران دل شاد کنند و چگونه باشد محاسبات؟؟

شیخ درس و کلاس ببست و همه را جملگی 20 بداد و فرمود: هر مُلک به مَلِک نیکو آباد باشد. 

برفت و قضا برفت.

1- منظور 20 میلیارد تومان است.

2- منظور 22 میلیون تومان است.

حتی اگر بازی را 5 بر صفر هم می بردیم،‌ این را نمی شد به معنای برتر بودن کلیت فوتبال ما نسبت به آرژانتین دانست. تفاوت فوتبال ما و  فوتبال آرژانتین مشخص است. با این وجود تیم ملی ما، امشب در برزیل بسیار فراتر از انتظارها ظاهر شد و به جرات می توان گفت هوشمندانه تر بازی کرد و موقعیت های مسلم گل زنی بیشتری داشت.            

ضربه سر قوچان نژاد، ضربه سر دژاگه، خطایی که روی دژاگه در محوطه جریمه انجام شد و صحنه آهسته به وضوح نشان می داد پنالتی بود،‌ موقعیت تک به تک قوچان نژاد و چند هجوم دیگر ایرانیان در نیمه دوم به من تماشاگر یک حس خوب داد. این که تیم ما اعتماد به نفس دارد و می داند چه می خواهد. نباید از انصاف دور شویم. هیچ کس انتظار چنین بازی ای را از تیم ایران نداشت. حتی کلافگی بازیکنان آرژانتین و مربی و تماشاگران این تیم را می شد در اواسط نیمه دوم مشاهده کرد. با این وجود تفاوت فوتبال دو کشور در اولین دقیقه وقت اضافه خود را نشان داد. لئو مسی که در تمامی بازی عملا و علنا کاری نکرده بود پشت محوطه صاحب توپ شد و اتفاقی که دوست نداشتیم بیفتد افتاد. چند توپ را به دست آوردیم و گل نکردیم هیچ،‌بازی را در انتهای وقت تمام شده دانستیم و حال آه می کشیم و حسرت می خوریم.

حسرت خوردن کار درستی نیست. بازی در برابر تیم بزرگی همچون آرژانتین،‌ و خلاص شدن از دست تیم هایی مثل بحرین و قطر و سوریه و لبنان و عربستان،‌خود یک پیروزی است. به ویژه نمایش خوب بازیکنان مان، امشب،‌ در بلو هوریزنته ما را به تیمی که به کارلوس کیروش سپرده بودیم امیدوار کرد. آن چه در زمین شاهد آن بودیم نمایش هنر کیروش

 1)    برد شیرین: برد شیرینی بود. باید می بردیم و ده نفره شدن تیم ملی بعد از اخراج شجاعی، این "باید" را به نوعی دلهره تبدیل کرد. اما شوت جواد نکونام آن دلهره را به غریو شادی مبدل ساخت و حالا ایران با تمام ضعف هایی که داشت، با آن اخراج شجاعی و حتی با اخراج کارلوس کوییروش سه امتیاز بازی را گرفت و با هفت امتیاز در کنار کره جنوبی در صدر جدول دور رفت قرار گرفت. کره همچنان در حسرت پیروزی در آزادی ماند.

 2)    صعود به جام جهانی: آیا برزیل، انگلستان، آلمان، ایتالیا، حتی ژاپن و کره جنوبی، به مانند ما به مسابقات مقدماتی جام جهانی نگاه می کنند؟ آیا نگاه و هدف ما از این مسابقات به نگاه و هدف تیم هایی مثل لبنان و قطر و عراق و سوریه شباهت بیشتری ندارد؟ چرا باید صعود به جام جهانی در بسیاری موارد برای ما یک رویا باشد؟

این سوال ها و هزاران سوال دیگر نشان دهنده پایین آمدن سطح توقع مان از فوتبال مان است. و این اصلا نشانه خوبی نیست. این حسی که در آغاز مسابقات به سراغ ما می آید که می گوید:"شاید به جام جهانی نرویم" نشان دهنده ضعف هایی است که باید درمان شوند. در روزگاری که بسیاری کشورها برای صعود به نیمه نهایی جام جهانی و حتی برای قهرمانی برنامه می ریزند؛ هدف ما، صعود به خود جام جهانی است. حتی خوش بین ترین فوتبال دوستان ایرانی هم صعود از مرحله گروهی را در جام جهانی متصور نمی شوند! کوچک بودن رویاها و پایین بودن سطح خواسته ها نشانه ضعف های دیرین است و بس.

 3)    لیگ ضعیف، ساختار ضعیف: تیم ملی قوی از یک لیگ قوی بیرون می آید. در روزهایی که سهم تیم های صدر جدولی در تیم ملی از آن پایینی ها کمتر است، در روزهایی که پول حرف اول را در میان بازیکنان و باشگاه ها می زند، در روزهایی که (شاید غیر از سپاهان) هیچ تیمی در ایران برنامه چند ساله ندارد، بودجه سالانه مشخص ندارد، ثبات ترکیبی ندارد، در روزگاری که تیم های پایه هنوز سیستم محلاتی و الله بختکی دارند، نباید انتظار داشت تیمی قوی روانه مسابقات ملی کنیم. ساختار فوتبال ما به مانند دیگر ساختارهای مدیرتی کشور ضعف های اساسی دارد. ضعفهایی که باید مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرند.

 4)    هلهله ی شادی زیر نظر نیروهای امنیتی: در لحظاتی از بازی رژه سربازان و گاردهای امنیتی دور زمین برای استقرار در ورزشگاه و حتی حضورشان در فاصله چند متری از تماشاگران (بخوانید در میان تماشاگران) به تصویر کشیده شد. نیروهایی که به کلاهخود و زره مجهز بودند و حضورشان نشان از خیلی ضعف ها داشت. چرا؟ آیا خوشحالی تماشاگران هم باید تحت نظر آقایان باشد؟ آیا تماشاگران ما آن قدر شعور و شخصیت نشان داده اند که نیازی به کنترل شان نباشد؟ آیا اگر می باختیم می توانستیم انتظار داشته باشیم صندلی های ورزشگاه و تماشاگران مان سالم بمانند؟ وقتی شعارهای سطح پایینی همچون "سوراخ سوراخش میکنه" در میادین ملی سر داده می شود می توان انتظار نبود نیروهای امنیتی را داشت؟ وقتی آن همه نیروی امنیتی در ورزشگاه حاضر می شود، در بسیاری جاهای دیگر هم حاضر می شوند، در این فضای امنیتی و ضدفرهنگی، آیا می توان انتظاری غیر از سردادن شعار "سوراخ سوراخش می کنه" از تماشاگران داشت؟ آیا با سرکوبی هیجانات و شادی و شور و انرژی جوانان در بسیاری موارد و مکان ها، انتظار رفتار سالم داشتن از تماشاگران ورزشگاه انتظار به جایی است؟

5)    اهمیت شکست: این بازی را بردیم. این برد با تمام شیرینی اش، اما زهرهایی دارد. باز هم در میان هیجان ناشی از این برد بسیاری ضعف ها و کاستی ها فراموش می شوند. بسیاری مدیران نالایق بر سر کار می مانند. فشار مردم و مطبوعات بر سازمان ها و مدیران نالایق ورزشی کشور کم می شود و فراموش می کنیم ضعف های بسیاری داریم. حالا برای این پیروزی موقت ده ها پدر پیدا می شود، اما اگر باخته بودیم شکست مان یتیم بود.

 

 

1.کیفیت بازی: به جرات می توان گفت بیش از ده میلیارد تومان پول صرف خرید این 22 نفر حاضر در میدان شده بود. باید پرسید چرا برای چنین بازیکنانی چنین هزینه هایی پرداخت می شود؟ به جز چند موقعیت معمولی و آن توپی که در دقایق نخست علی کریمی از ارسال کرنر به تیرک زد این 22 نفر چه چیزی از فوتبال بروز دادند؟ این دو تیم امسال بهترین خریدهای لیگ را داشته اند. این چنین بازی ای از سوی این دو تیم زنگ خطری است برای فوتبال ایران. به نظر می رسد دیگر حتی برای تبلیغات و از روی عرق ملی هم نمیتوانیم فوتبالمان را جزو برترین های آسیا بدانیم. از پرسپولیس که این روزها تیم شانزدهم جدول است که بگذریم از اقای قلعه نوعی باید پرسید چه برنامه و تاکتیکی را برای بازیکنانش در نظر گرفته بود؟ دروازه بان پرسپولیس چند بار مجبور به تحرک شد؟ آدمی شک می کند که شاید نوعی تبانی پشت پرده برای تساوی وجود داشته، تبانی ای که دلیلی برای وجود آن نمی توان تصور کرد.

2. تماشاگران: هنوز این سوال باقی است که چرا برای یک بازی تعدادی طرفدار از شهرهای دیگر باید زحمت سفر و هزاران زحمت دیگر را به جان بخرند و برای بازی فوتبالی در این سطح به یک شهر دیگر بروند؟ چه جذابیتی در این دیدار بود که تماشاگر را پس از صرف هزینه های بسیار دلخوش نگه دارد؟ دست انداختن جمعیتی نزدیک به 100هزار نفر در یک بازی فوتبال می تواند تبعاتی چنین زشت برای نمایش فوتبال ایران در دنیا داشته باشد.صحنه های زشت پرتاب تکه سیمان ها و گوجه فرنگی به داخل میدان بر اساس چه اصول و منشی قابل توجیه است؟ اگرچه رد پای نبود اماکن دیگر برای تخلیه هیجان در ایران را می توان در این هیجان مفرط تماشاگران که سبب پرتاب سنگ به داخل زمین و به سمت بازیکنان اکثرا ملی پوش مشاهده کرد. تصاویری که تلویزیون از این تماشاگران نشان می داد و خوشحالی و شادی آنها ازین حرکات، نشان دهنده این مطلب بود که تماشاگران انجام دهنده این کار به چشم نوعی تفریح به این قضیه نگاه می کردند. وجود خشونت که گهگاه در شعارها و گهگاه در چنین حرکاتی در ورزشگاه ها خود را نشان میدهد مقوله ای به اسم مدیریت صحیح فرهنگی را در فوتبال پر رنگ تر می کند.مطلبی که ثابت شده است از توانایی های مسئولین ورزشی کشور خارج است.

3.سلیقه: یک نگاه به بازی های بین المللی و بازیهای لیگ های اروپا کافی است که تفاوت تبلیغات دور زمین را در ایران با بقیه نقاط دنیا بسنجیم. 3لایه تبلیغ در طول زمین و 5 لایه در عرض ها چهزه زشتی را به گل سرسبد ورزشگاه های ایران می دهد.زیرنویس های مکرر صدا و سیما در حین پخش بازی و کیفیت پایین تصویربرداری را به این مطالب می توان افزود. فدا کردن ثانیه های شروع بازی به پای تبلیغات تلویزیونی، قطع موقت پخش بازی، به علاوه ایده ی پخش تصویر هوایی از مجموعه ورزشی آزادی که به بدترین شکل ممکن از تلویزیون های اروپایی تقلید شده بود در واقع به نوعی توهینی به شعور فوتبال دوستان ایرانی است.

سخن آخر: داربی یا شهراورد پایتخت به نوعی آیینه تمام نمای فوتبال ماست. فوتبالی که چند سالی است در رکود به سر می برد و نمایش چنین بازی هایی از بازیکنان عمدتا ملی پوش ما، ما را نسبت به بازیهای مقدماتی جام جهانی بدبین می کند.  به واقع آیا توانایی فوتبال ما،توانایی مدیریتی ورزشی ما، شعور و اخلاق ورزش دوستان و ورزشکاران ما در همین حد است که دیدیم؟