حرف هایی برای گفتن هست

msadeghi.blog.ir
بایگانی

"وضعیت صنفی" و "وضعیت فرهنگی" دانشگاه دو مطلب مهمی است که گستره ای به اندازه ی همه ی دانشجویان دارند. به همین دلیل همواره در بحثهای شفاهی (تریبون ها، جلسات گپ و ...) و بحث های مکتوب(نشریات و بیانیه ها) به این دو مساله بسیار پرداخته شده، بسیاری پیگیری ها به وسیله‌ی فعالین فرهنگی و صنفی انجام گرفته و بسیاری خواسته ها مطرح شده است، اما همچنان شاهد هستیم که اکثریت دانشجویان از وضعیت موجود رضایت چندانی ندارند. اصولاً نمی‌توان دانشجویی را که در خوابگاه سیگاری شده، دانشجویی که اوج فعالیت های فوق برنامه‌اش دیدن فیلم های زیر نویس خارجی است، دانشجویی که به صرف همراهی با دانشجویی از جنس مخالف مورد بازخواست انتظامات قرار گرفته، دانشجویی که به جهت انتقادی به کمیته انضباطی دانشگاه احضار شده و ... را دانشجویی راضی قلمداد کنیم.

آن زمانی که به لیست حذفیات یکی یکی اضافه می شد تصور واضح و روشنی از اوضاع پیش رو نبود:حذف "مراسم افطاری دانشکده‌ها" ، "اردوهای مختلط" و "مراسم معارفه‌ی دانشجویی"، انحلال "شوراهای استانی" و "انجمن اسلامی" ، "جلوگیری از اجرای مراسم چهارشنبه سوری" و "وارد آوردن فشار به کانون های فرهنگی هنری و شورای صنفی" از یک سمت، "برخورد با دانشجویان و نشریات منتقد و معترض" از سمت دیگر،  بندهای ارتباط و اعتماد میان دانشجو و مسوول را یکی یکی گسست و قوانین و قواعد دست و پاگیر جدیدی که هر روز بر سر راه طرح های کانون‌های فرهنگی هنری و شورای صنفی گذاشته می‌شد، و تبعیضی که میان این دو واحد با برخی دیگر تشکلها انجام می گرفت سبب شد آن بخشی از بردهای تبلیغاتی که پوستر  برنامه های کانون و شورای صنفی در آنجا نصب می شد کوچک شود و جای آنها را برنامه‌های تشکل خاصی بگیرد  برنامه هایی که  با تبلیغات بسیار تلاش می شود پر بازدید جلوه کنند اما در عمل چندان مورد استقبال دانشجویان واقع نمی‌شوند؛ تا بدان حد که برای تبلیغ برخی برنامه ها در خوابگاهها اتاق به اتاق در می زنند و شرکت کننده و بازدید کننده جست و جو می کنند!!

البته این حق هر تشکلی است که فعالیت کند، اما در زمینه‌ی مربوط به خودش و نه در هر زمینه ای. در مکان و زمانی که ما تبعیضی اساسی بین واحدهای دانشجویی را شاهد هستیم، عده‌ای با دست باز و با هزینه هایی خاص طرح هایی اجرا می کنند که اجرای همان طرح ها برای کانونها- که به مراتب کیفیت بالاتر و استقبال بیشتری خواهند داشت- امروز دیگر چیزی دور از دسترس به شمار می‌آید.

 در زمانی که انتخابات شورای مرکزی کانونی به دلیل رد صلاحیت های گسترده‌ی نامزدهای آن به تأخیر می‌افتد، زمانی که کانون ها و شورای صنفی برای اجرای برنامه هایشان بودجه که هیچ، گاه حتی مجوز هم نمی گیرند، درست در همان زمان، طرح‌های یک تشکل خاص در هر زمینه ای مجوز می گیرند و بودجه‌ی انجام آن فعالیت را نیز دارند. این جاست که دانشجو به خوابگاه تبعید می‌شود و از برنامه های فرهنگی استقبال چندانی به عمل نمی‌آید و البته با چنین رفتاری چنین واکنشی طبیعی است. در این میان هستند دانشجویانی که همچنان در این فضای محدود به طور مستقل فعالیت می‌کنند، به ویژه نشریاتی که این روزها شاهد انتشارشان هستیم که جای تقدیر و همراهی دارد. در این فضای محدود ذکر "محدودیت"هایی که در این چند سال در عرصه‌ی دانشگاه دیده ایم "تکرار ملال آوری" است که مکرر به گوش مسوولان رسیده است. با این وجود در فضایی که حتی صندلیهای مهم مسوولان دانشگاهی و کشوری را هم تضمینی نیست همچنان دل بستن به تغییر اوضاع از سمت بدنه‌ی غیر‌دانشجویی دانشگاه، امیدی است که پیشتر آزموده شده و نتیجه‌ی چندانی نداده است. اینجاست که یک سوال پیش می‌آید:" چرا خواسته یا ناخواسته فعالیت های مسوولین دانشگاه به نارضایتی دانشجویان و فعالین فرهنگی منجر می شود؟" به بیان دیگر " چرا سیاست گذاریها و بودجه بندیهای  امور فرهنگی و صنفی که توسط مسوولین دانشگاه - و نه دانشجو- انجام می گیرد نمود عینی در دانشگاه پیدا نمی کند ؟" "چرا با وجود این کارنامه‌ی قطوری که هرساله برای امور صنفی و فرهنگی و حتی ورزشی و علمی صادر می‌کنند، روز به روز نشاط جامعه‌ی دانشگاهی کمتر می‌شود و سیگار بدون شُش طرفداران بیشتری پیدا می کند؟"

این مساله‌ای بود که طرحش نیاز به مقدمه ای نه چندان طولانی داشت. اصل مساله این است که امروز این اندیشه در میان دانشجویان دارد جا باز می کند که آنچه به عنوان "بدنه‌ی مدیریت مسائل" شناخته می شود با جامعه‌ی دانشجویی وصله‌ی ناجور است. یعنی بدنه‌ای است ناآگاه از مسائل دانشجویان و همین امر است که چون مساله برای متولیان امور مشخص نیست یا مبهم است، تلاشی که با دیدی یکجانبه انجام می گیرد با شکست مواجه می شود. چون یکجانبه می نگرند فعالیت دانشجویی را مخالفت و فعال دانشجویی را مخالف می شمرند. و دست به کارهایی همچون فشار و تهدید و تعلیق و حکم انضباطی و ... می زنند. کارهایی که برای هیچ یک از دو طرف بی هزینه نیست.

در واقع گره‌ای که در مسایل صنفی و فرهنگی و به طور کلی در مسایل دانشجویی خورده است برگرفته از این امر است که بدنه‌ی تصمیمگیر دانشگاه، "دانشجویی" نیست و برای اصلاح این وضعیت عقلانی‌ترین راهکاری که به ذهن می رسد، ترمیم این بدنه است. در مسایل فرهنگی و صنفی، یعنی آن بخشی از نهادها و سازمان های فرهنگی دانشگاه که با این فعالیتها ارتباط مستقیم دارند، به گونه ای بازتعریف شوند که نمایندگان مستقیم تشکلها، کانونها و انجمن ها در آن حضور مستقیم با حق رأی داشته باشند. برای نمونه شورایی مرکب از نمایندگان همه‌‌ی واحدهای دانشجویی به علاوه‌ی کارشناسان مربوطه تشکیل شود که کار تصویب، اعمال نظر، سیاست گذاری و تایید صلاحیت و ... به عهده ی این شورایی باشد که اکثریت آرای آن را فعالین فرهنگی در دست دارند. یعنی افرادی که در درجه ی اول ارتباط با مخاطب اند و نه افرادی که به سبب انجام امور اداری منصوب می‌شوند. این مساله را می توان بسط داد و در حالتی کاملتر این گونه بیان نمود که شورایی که اعضای آن از دانشجویان و با رای مستقیم دانشجویان انتخاب می شوند از میان اساتید دانشگاهی افرادی را برای تصدی پستهای ریاستی دانشگاه به مقامات بالاتر معرفی کنند. اصل مطلب این که "دانشجو باید دانشگاه را مدیریت کند." اگر در مسایل فرهنگی، مدیر امور فرهنگی را کانونها و تشکلها انتخاب می کردند، اگر تایید و تصویب و تصمیم گیری در طرحهای فرهنگی به عهده‌ی نمایندگانی از کانونها و تشکلها بود به طور حتم این گره ای که امروزه در امور دانشجویی خورده است اتفاق نمی افتاد. باید پذیرفت که نمی‌توان این گره را با دندان باز کرد. علم دندانپزشکی امروزه این مساله را در دراز مدت برای دندانها بد می داند و تاریخ ما نیز نشان داده که چنین کاری نتیجه ای ندارد. پیشنهاد این نوشته "شورای دانشجویی" است که در محافل خودمانیِ فعالین کانونها به وفور و در خوابگاهها و در میان دانشجویان به صورت پراکنده شنیده شده است. چنین شورایی چند ویژگی بزرگ دارد:

اول این که بدنه اش دانشجویی است ، یعنی متشکل از فعالین فرهنگی و صنفی است. همان هایی که برای اجرای یک طرح با مخاطب - دانشجویان-  سر و کار دارند، برای اجرای یک طرح پیگیری می کنند، بسیاری شان در خوابگاه زندگی می کنند و آنانی که خوابگاهی نیستند به خوابگاه رفت و آمد دارند، آنانی که در سلف با دیگر همنوعان خود غذا می خورند و همان مشکلاتی را که دیگر دانشجویان دارند آنها هم دارند، آنانی که برای فعالیتهایشان پول و حقوقی نمی گیرند، خود دانشجویند و مشغول به تحصیل. به طور حتم چنین افرادی بهتر می توانند زوایای پنهان یک طرح فرهنگی، علمی، ورزشی یا یک مشکل صنفی را درک کنند و تصمیمات آنان نیز مقبولیت و مشروعیت بالایی میان دانشجویان دارد.

دوم وجود چنین شورایی می تواند فاصله میان مسوولین و دانشجویان را اندک اندک و تا حدودی کم کند و انتقادات صنفی، فرهنگی حتی علمی و ورزشی را به صورت ملموس و مسالمت آمیز  از دانشجویان و حتی کارمندان به مسوولین منتقل کند.

این پیشنهاد البته جای بحث و تفکر بیشتر و کاملتری دارد که کمک مسوولین را نیز می‌طلبد اما این را نیز باید پذیرفت که مسوولین چنین شورایی را دو دستی تقدیم تشکلها، کانونها و انجمن ها نمی کنند و این مساله تفکر، تعقل، اندیشه، رأی، نظر، مشاوره و پیگیری سازمان یافته و منظم و هماهنگ فعالین فرهنگی و صنفی حتی فعالین ورزشی و علمی را در دراز مدت می طلبد. برای آغاز می‌توان جلساتی غیر رسمی میان واحدهای نام برده تشکیل داد. جلساتی که نیازی به گرفتن مجوز ندارند.

جدای از پیشنهاد "شورای دانشجویی" که به صورت رسمی در ابعاد کوچک با واحدهای فرهنگی، صنفی، حتی علمی و ورزشی و در ابعاد بزرگ با "صندلیهای ریاست" دانشگاه سر و کار دارد می توان برای گریز از برخی بندها صورتی غیر رسمی به برخی فعالیت ها داد و در سایه‌ی این فعالیتهای غیر رسمی، در دانشگاه، به ویژه در خوابگاهها، به فعالیتهایی پرداخت که نیازی به برخی مجوزها و هزینه‌ها ندارد. برنامه‌های کوتاه گردشگری در فضاهای اطراف شهر و برگزاری گپها و جلسات بحث‌های تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، هنری، مذهبی، سیاسی و ... نه به آن صورت که در خوابگاه معمول است، بلکه به شکل کاملاً منظم که می تواند چند نفر پیگیر ثابت در قالب یک گروه داشته باشد، همچنین دعوت دانشجویان از اساتید قابل اعتماد و غیر متعصب برای حضور در خوابگاه چه برای صحبت و گپهای دانشجویی جهت انتقال مشکلات درسی و صنفی و فرهنگی، علمی و ... چه جهت شرکت در جشنها  و مناسبتهای گوناگون همچون جشن شب یلدا، جشن تولد، جشن فارغ التحصیلی، و ... هر چند اندک می تواند روح فعالیت را درون جامعه ی دانشگاهی زنده نگه دارد و "پیشنهاداتی برای تغییر" را پخته تر کند. این امور البته مستلزم پیگیری های منظم و سازمان یافته‌ی آنانی است که عنوان دانشجو را یدک می‌کشند.

اردیبهشت 89

برای  نشریه ی "چوب خط"

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی