حرف هایی برای گفتن هست

msadeghi.blog.ir
بایگانی

انگار پژو ماشین ایرانی بود/ انگار کار فقط برای پول بود/ انگار دوستی فقط برای پرسیدن شماره های تمرین استاد بود/ انگار حق آموزش تنها برای معلم بود و انگارمدرسه تنها آموزشگاه دنیا/ انگار دنیا را چهل پنجاه نفر تشکیل می دادند/ انگار آدم خوب این دنیا فقط بابا بود و مامان بود و بهترین جمع ها انگار فقط خانواده بود/ فقط تا دیر وقت ماندن در دانشگاه برای درس و تحصیل بود که انگار خانواده را شاد می کرد/ انگار امین حیایی ته بازیگر بود و اخراجی ها انگار تحول سینمای جهان/  رهبر انگار فقط خامنه ای بود و کشور انگار تنها ایران/ انگار جمهوری اسلامی محور زمین بود/ انگار فقط ایران سد می ساخت/ انگار عشق تنها مال لیلی و مجنون بود/ انگار اعتماد را فقط توی فیلم می شد دید و روی میز دکه روزنامه فروشی سر فلکه شهدا/ انگار دنیا سرفلکه شهدا تمام می شد. از این طرف هم از دروازه تهران شروع می شد. تاکسی صد تومان می گرفت از اینور دنیا می بردت آن ور دنیا/ انگار هنر فقط نزد ایرانیان بود و بس/ انگار خبرنگار فقط کامران نجف زاده بود/ انگار شوخی فقط شوخی خرکی بود/ انگار ایران قشنگ بود، فقط برای صبح بخیر ایران/ انگار زن ایرانی عزیز دنیا بود توی سیمای خانواده/ انگار ملوان-استقلال ته فوتبالهای دنیا بود/ صدای عادل هم نماد عدالت و آزادی بود انگار و انگار که تورم بیست درصدی از بیست و یک درصدی بهتر بود/

دنیا همین بود. آنچه که توی کتاب اجتماعی راهنمایی نوشته بودند. باید منتظر می ماندیم تا روزنامه جام جم بیاید بیرون تا بعدش بشود دنیا را تحلیل کرد...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی