حبل المتین!!باید چنگ می زدند تا متفرق نشوند لیک تفرقه قضای روزشان بود. تلخ چنگی بود. تلخ المتین، با هر دم و بازدم مردمان آن سرزمین قرین...چنگیزوار چنگ انداخته بود، و فرار از چنگ این حبل استوار بود که همه را متفرق می ساخت...حبل الیتیم بود، حبل اعدام...گره می انداخت چنگ گردن عوام،... و قوام ملک بود که بر باد می رفت...