حرف هایی برای گفتن هست

msadeghi.blog.ir
بایگانی

نگاهی به شاه- اثر عباس میلانی

  "چرا شاه در سال 1979 سقوط کرد؟" این نخستین جمله از واپسین فصل کتاب "نگاهی به شاه" نوشته عباس میلانی است. میلانی را با ترجمه رمان "مرشد و مارگریتا" شناختم. ترجمه ای قابل که نام او را در ذهنم ماندگار کرد. بعد از آن بود که تعریف و تمجید برخی دوستان را از او به سبب نگارش کتاب "معمای هویدا" شنیدم. حضور او در برنامه های خبری تلویریون بی بی سی نیز چهره او را برایم آشکارتر ساخت. او استاد دانشگاه استنفورد است و همین نام عباس میلانی، استنفورد و شاه سبب شد کتاب "نگاهی به شاه" او را جستجو کنم. نسخه هایی از کتاب ظاهرا بدون اجازه نویسنده با کاستی ها و اعمال سانسور و تغییرات در ایران چاپ شده و لذا میلانی نسخه الکترونیک آن را برای مطالعه در ایران بر روی وب سایت خود منتشر کرده است.{1}

 کتاب، داستان شاه است. محمدرضا شاه پهلوی. واپسین شاه ایران. در سال های نه چندان دور و نزدیک. ازین جهت تاریخی بسیار جذاب در این روایت نهفته است. تاریخ ایران در دوران آخرین شاه، تاریخی تاثیرگذار بر روند زندگی امروز من. از این جهت علاقه مندی به موضوع مشهود و آشکار است.

نوشتن از موارد تاریخی کتاب به طور حتم در صلاحیت من نیست. تعداد شخصیت هایی که در کتاب از آنها یاد می شود بسیار زیادند. و میلانی به هر یک به فراخور موضوع به مقدار مناسب پرداخته است. در انتهای کتاب او به تاخیر در اتمام کار نوشتن کتاب به سبب پروژه تاریخی دیگری اشاره می کند. کار بر روی زندگی نامه 150 نفر از شخصیت های هنری فرهنگی صنعتی در دوره پهلوی دوم. این مساله همان گونه که او خود نیز اشاره می کند تسلط او را بر تاریخ شخصیت های پهلوی بیشتر کرده است.   

کتاب تلاش دارد یک روند منطقی از حوادث ارائه دهد، خوب یا بد همه را می نویسد و همین مساله کتاب را جذاب کرده است. روند ارائه داستان "موضوعی- زمانی" است. یعنی از روزهای آغاز سلطنت رضاشاه آغاز و به روزهای مرگ محمدرضاشاه ختم می شود، اما زیادبودن فاکتورها و ماجراها برای نویسنده چاره ای جز دسته بندی موضوعی باقی نگذاشته است. نویسنده گاه در یک فصل، مدام بین تاریخ های مختلف نوسان می کند، گاه چند سال به عقب بازمیگردد و ماجرایی را روایت می کند و تاثیر آن اتفاق را بر رخداد پیش آمده بیان می دارد. کتاب تلاش بسیار زیاد و قابل تقدیری برای حرکت در چارچوب "علت و معلول" دارد و نویسنده بسیار کوشیده یک روند منطقی از حوادث ارائه دهد. این تلاش تا حدی موفق بوده، لکن تعداد زیاد فاکتورها و همچنین به قول خود نویسنده ، عدم دسترسی به بسیاری اسنادی که باید در دست تاریخ نگاران باشد و نیست، باز هم مخاطب را بین زمین و هوا معلق نگه می دارد. "چرا شاه در سال 1979 سقوط کرد؟"

پاسخ به این پرسش برای درک وضعیتی که در آن هستم بسیار مهم است. به طور حتم انقلاب 1357 پرهزینه ترین و خاص ترین اتفاق تاریخ معاصر ایران است. در این برهه از زمان معاصر، مفاهیم گاه متضاد به طرز عجیبی دست در دست یکدیگر دارند. استقلال، دموکراسی، دنیای مدرن، سنت، تجدد، دین، جنگ سرد، فن آوری، واردات و صادرات، زمین و زمان، همه و همه به طرز خیلی خاصی در کنار هم جمع اند. این انقلاب نخستین انقلابی است که پوشش تلویزیونی سراسری داشته و لذا بسیار در دنیا مورد توجه قرار گرفت، به ویژه موضوع "ایران" در دوران جنگ سرد دوچندان برای دنیا اهمیت داشته است.

 این کتاب تلاش دارد این فاکتورهای متعدد را در کنار هم جمع کند و نتیجه بگیرد. فاکتورهایی که هر کدام در زندگی امروز من جایگاه خاص خودشان را دارند. فاکتورهایی، انگار ویژه ی تاریخ ایران. این کتاب اگرچه به رفتارهای کشورهای خارجی به ویژه امریکا و انگلستان و شوروی بسیار می پردازد اما کتابی است به غایت ایرانی. در طول این هفت هشت سال اخیر، هیچ گاه چیزی به اندازه این کتاب مرا به مفهوم "ایران" علاقه مند نکرده است. کتاب، تاریخ من است. به سان پسری هستم که در صندوق خانه نامه ای از پدر یا پدربزرگش می یابد. آن را می خواند و آن گاه خیلی چیزها تغییر می کند. محتوای نامه خوب یا بد، نفس وجود نامه برای انسان غرورآفرین است. تاریخ زندگی من است. آدم کتاب "نگاهی به شاه" را که می خواند می گوید من یک ایرانی ام. مفهومی بسیار آشفته و البته در عین آشفتگی، خاص.

این ایرانی بودن را در طول این شاید ده سال اخیر، به ویژه از سال 88 به این سو، بسیار با آن درگیر بوده ام. جالب است که این کتاب را یک ایرانی تحصیل کرده در امریکا نوشته که سالیان سال است در امریکا زندگی می کند. کتاب ابتدا به زبان انگیسی نوشته شده، بعد نویسنده آن را به فارسی برگردانده همزمان اصلاحاتی جزئی در آن انجام داده. داستان تلخ و شیرین تاریخ ایران را با هم و با منطق خاص یک پژوهشگر بیان می دارد. کتاب تلاش بسیار دارد که به شعور مخاطب احترام بگذارد. در بعضی جملات و مطالب، مشخصا نظر نویسنده بر متن چیره شده و به هر حال این یک مساله مشخص است که هر نویسنده ای در چارچوب ذهنیت خود کتاب می نویسد، اما مخاطب هنگام خواندن کتاب هیچ گاه احساس توهین به شعورش را ندارد. جالب است که تاثیری که این کتاب در من در دوست داشتن ایران داشت، هرگز صداوسیما و مدارس ما نداشت، گویی که برخی اوقات آن حس انگار خفته ی نفرت از سرزمین مادری را همین مدارس و کتاب های درسی و به ویژه صداوسیما در من ایجاد می کرد.

نویسنده حاصل تلاش های خود را به صورت رایگان در اختیار مخاطبین داخلی قرار می دهد. این مطلب جای افسوس و غرور دارد. افسوس از این جهت که دوست داشتم کتاب را به صورت کاغذی تهیه و مطالعه می کردم. این گونه حقوق مادی و معنوی نویسنده هم حفظ می شد و در سایه چنین بهره مندی، او می توانست تلاش بیشتری در زمینه پژوهش داشته باشد. غرور، چون یک پژوهشگر فارسی زبان نتایج تحقیقاتش را برای من مخاطب ایرانی در دسترس قرار داده و این عمل بسیار قابل تقدیر است.

در این روزها که مفهوم ایرانی بودن بسیار آشفته به نظر می رسد- دست کم به گمان من- مطالعه این کتاب را به دوستان توصیه می کنم.

 

 

 

 

1.عباس میلانی از خوانندگان نسخه الکترونیک خواسته در صورت امکان هزینه معادل کتاب را به یک نهاد خیریه کمک کنند.

نظرات  (۱)

احسنت
منم بسیار لذت بردم از خوندن این کتاب
جوری که خیلی ارووووم میخوندمش، مثل یه غذای خوشمزه که نمیخوای زود تموم شه! :))

پاسخ:
به که چه سرخوشی حادث شد وقتی دیدم آمده ای و خوانده ای و نوشته ای.
مخلصم داش کیوان.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی