حرف هایی برای گفتن هست

msadeghi.blog.ir
بایگانی

شیخ مریدی داشت از خاندانی متمول و ثروتمند، البسه فاخر میپوشید و مرکبی زیبا بداشت. فرمود: چون کنی با ثروت پدر؟

عرض بکرد: در راه خدمت به خلق گزارم.

فرمود: چگونه؟

عرض کرد: همه هیئات و مجالس مذهبی شهر را اطعمه و اشربه حلال دهم.

عرض بکرد: از مردان خدا نیست مردی که ثروتش را افزون نکند در خدمت به خلق. 

مریدان جمله شیفته گوش فرا دادند. فرمود: یک کرور را دو کرور و دو کرور را چهار کرور و ده کرور را بیست کرور گردان و ده نفر و صد نفر و هزار نفر را بر سر کار بیاور. مرد خدا نداری اش رحمت و دارایی اش رحمت است.

الله اکبر از تدبیر امور که در دست مردان خدا باشد....

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی