حرف هایی برای گفتن هست

msadeghi.blog.ir
بایگانی

شوهر آهو خانم

او شوهر آهو خانم است، بزرگ کسبه شهر، رئیس صنف نانواداران کرمانشاه، پنجاه سال ریسیده است و خانه خریده،‌نان پخته است و باغ خریده، زمین و مغازه نانوایی دارد و چهار فرزند هم مایه سعادت او را تکمیل می کنند. لکن عشق پیری‌ پنبه می کند هر آن چه او در سالیان دراز رشته است...        

شوهر آهو خانم عنوان کتابی است از علی محمد افغان که داستان مصیبت ها و حالات و احوالات زنی به نام آهو را نقل می کند. داستان در میان سال های 1310 تا 1320 در کرمانشاه اتفاق می افتد. سید میران شوهر آهو خانم که از بزرگان کسبه شهر است در دهه پنجم زندگی در یک سری اتفاقات،‌عاشق زنی به نام هما می شود. هما زنی است که شهری شیفته اویند لکن گویی دامن این زن مطلقه زیباروی جوان که دو فرزند هم دارد از دستان آلوده به دور بوده است. او دل سید میران را می برد و هووی آهو می شود. و از اینجاست که داستان آغاز می شود.

سید میران و دو راهی آهو-هما و حالات و روزگار این سه نفر،‌درون مایه اصلی داستان را تشکیل می دهد. آهو برای سید میران اعتبار است، خانواده است،‌ تاریخ زندگی اوست و مادر چهار فرزندش، کسی است که پا به پای او چندین سال تلاش کرده تا از نداری به بزرگی رسیده  و بزرگ کسبه شهر شده است، اما هما این گونه نیست. او برای سید میران مایه بی اعتباری است، لکن یک پری است. یک حوری وش افسانه ای است و استراحتگاهی برای فرار سید از غم های دنیا.  ‌کسی است که سید میران می خواهد در آغوشش جان سپرد.            
داستان شامل چند محور اساسی است که همزمان با هم پیش می روند. "اعتبار"، " خانواده" ، "عشق" ، "هوس" ،‌ و "جامعه". نویسنده با انداختن هما به دامان بزرگ کسبه شهر،‌کسی که ایمان و اخلاق و اعتبارش در شهر زبانزد همه است، کسی که در دهه پنجاه زندگی به سر می برد، می خواهد خواننده را غافل گیر و کشش داستان را بیشتر کند. خواننده تا زمانی که هما زن رسمی سید میران نمی شود از آینده خبر ندارد. و همین مطلب به شیرینی کتاب می افزاید. آهو اما زنی که متانت و بردباری او در داستان مثال زدنی است، گویی نماینده زنانی است که از طرف شوهر به آنها ستم می شود، اما دست و پایشان برای اقدامات اساسی بسته است. او مادر چهار فرزند است و در کشاکش عشق بازی سید و هما، غم نان و آینده فرزندانش او را رها نمی کند. او باید هوو را تحمل کند، خواری ناشی از شرایط به وجود آمده را تحمل کند،‌چرا که از خود مال و منالی ندارد، سرپناهی ندارد،‌شغل و محل درآمدی ندارد. دل او هم چنان به مهر سید و چشمش به دست شوهرش است. میران، عدالت را بین دو زن رعایت نمی کند و غمی که خواننده در کتاب حس می کند دقیقا ناشی از همین بی عدالتی است. بی عدالتی ای که ناشی از موقعیت پایین تر زن نسبت به مرد در جامعه آن روز است. مرد هر آن چه می خواهد با زنش می کند اما زن نمی تواند هیچ بگوید و فقط تحمل بایدش.     
به طور حتم کتاب شوهر آهو خانم را از نظر ادبی نمی توان یک شاهکار ادبی دانست. گزافه گویی ها و صحبت های طولانی و مفصل و توصیف های بیش از اندازه در جای جای کتاب می رود که خواننده را خسته کند و نقطه ضعف کتاب همین جاست. به ویژه در زمان حال که چهره زنان زیبا نسبت به آن سال ها وفور بسیار بیشتری دارد،‌ توصیفات بیش از اندازه از چهره و عشوه های هما نمی تواند برای خواننده امروزی چندان جذاب باشد. خواننده مدام در کشاکش کتاب از خود می پرسد علت این همه تعریف از هما و زیبایی های او چیست؟ پرسشی که برای یافتن پاسخ آن باید به دهه های آغازین قرن معاصر ایران و حال و هوای جامعه در آن سال ها سفر کرد. روزهایی که با کشف حجاب همراه است و تعریف جدیدی از زیبایی یک زن در جامعه ایرانی.

اما موضوع قوی، شخصیت پردازی های مناسب و کامل، تصویرسازی هایی که عینا در جلوی چشم خواننده دیده می شوند و پرداختن به موضوعی اجتماعی در پس زمینه تاریخ دهه دوم قرن معاصر ایران از نقاط قوت کتاب است. کتاب پر است از اوج های پیاپی. نویسنده برای پیوند میان این اتفاقات اصلی و اوج های داستانش گاه به زبان تفصیل و گزافه گویی روی می آورد. اما خواننده کتاب، مطالعه این توصیفات طولانی و مفصل را برای رسیدن به اوجی دیگر در مسیر داستان تحمل می کند. آن جا که سید میران به خانه حسین خان مضرابی می رود و سایه هما را در حال رقصیدن می بیند،‌آن جا که سید میران بر آهو خشمگین می شود و بر سر او می کوبد و سر زن بزرگش را می شکند، داستان جنس های قاچاق و قصه رقص زنان و حضور داریوش،‌ و همچنین ماجرای بیرون انداختن آهو را می توان از اوج های کتاب دانست. اوج هایی که بدون شک حس خوبی که از مطالعه کتاب نصیب خواننده می شود ناشی از همان هاست. اما اوج اصلی کتاب و هنرنمایی اصلی نویسنده را باید در اتفاقات پایانی کتاب جست و جو کرد. آن جا که همان می شود که باید بشود. نقطه تلاقی پنج محور اصلی داستان یعنی "اعتبار"، " خانواده" ، "عشق" ، "هوس" ،‌ و "جامعه" اتفاقات پایانی آن است. جدایی هما از میران به بهترین نحو توصیف شده است. داستان بر باد رفتن دارایی های سید میران و جنب و جوش و تلاش های آهو پایانی شکوهمند برای کتاب فراهم می کند. همزمانی این اتفاقات با حمله انگلیسی ها از مرزهای شرقی در روزهای شهریور 1320 هم از نکات جالب کتاب است.            

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی